در زمستان سال ١٣٠٢ به خوزستان سفر کردم و یک سال و سه ماه در آنجا بسر بردم. و حوادث ۵ قرن اخیر خوزستان را مکتوب کردم.
در این زمان شیخ خزعل خان بنام ریاست عشایر عرب رشتهی اختیار خوزستان را در دست داشت و با دولت که دسته سپاهیانى به شوشتر فرستاده مىخواست در خوزستان نیروى خود را جایگزین گرداند گفتگو و کشاکش مىکرد. کمکم به لشکرکشى و جنگ کشید که پس از زد و خوردهایى دولت چیره گردیده و سپاهیان به خوزستان درآمدند و شیخ را هم به تهران آورده نشیمن دادند.
پیش از همه به تاریخ آن عشایر پرداخته بدانم که از کى به آنجا آمده و از چه زمانى و از چه راهى نیرومندى یافتهاند. در این جستجو ناگهان مردى را یافتم از شگفترین مردان دروغگویى از بزرگترین دروغگویان سید محمد مشعشع بود که خاندان ایشان تا چند سال ریاست عشایر خوزستان را داشتهاند تا از ایشان به کعبیان رسیده سپس نیز خاندان شیخ خزعل ریاست یافتهاند.
این کتاب حوادث دیگر خوزستان را در مدت پنج قرن شامل می شد که آنرا «تاریخ پانصد سالهی خوزستان» نام نهادم.
این کتاب از شگفترین کتابهاست. از خواندن او نه تنها تار و پود دعوى سید محمد و دعوى پسرش را بدست آوردیم بلکه به مطلب سودمند دیگرى برخوردیم که از دیدهی تاریخ قرنهاى اخیر ایران بسیار گرانبهاست
مطالبی که از سید محمد خواهیم آورد کسانى اگر دقت در آنها کنند خواهند دید که گفتگوهایى که در قرون گذشته در ایران برخاسته سراسر ایرانیان را به جنگ و دشمنى یکدیگر برانگیخت و شد آنچه شد همهی اینها میوهی بدعتهاى سید محمد بوده.
چنانکه خواهیم دید از آغاز کتاب تا داستان شیخ خزعل آنچه آوردهام از کتابها و نوشتههاست که نام هر نوشته و کتاب را در پاى صفحه نگاشتهام. اما داستان شیخ خزعل و برادرش شیخ خزعل خان بخش عمدهی آن را در خوزستان از زبانها شنیده یا خودم دیده و دانستهام و چون این کتاب براى ستایش یا نکوهش کسى نیست بلکه مقصود نگارش تاریخ و نشاندادن گذشتهی سرزمینى است که من پانزده ماه در آن بسر برده و از یکدسته از مردمش مهربانىها دیدهام این است که تا توانسته کوشیدهام که گفتههایم براستى نزدیکتر باشد و خامهی خود را به دروغ و سخنان ستایشآمیز یا کینهانگیز نیالایم.
✅ نام کتاب : | تاریخ پانصد ساله خوزستان |
✅ ژانر کتاب : | تاریخی |
✅ نویسنده : | احمد کسروی |
✅ تعداد صفحات: | 426 صفحه |