این کتاب با نقدی مستند بر نظریات ناصر پورپیرار، همانند دوازده قرن سکوت، آثار وی را بررسی می نماید.
بر خواننده ثابت می نماید اسناد تاریخی مورد پذیرش وی در ارتباط با کوروش هخامنشی و سلسله آنها، نه تنها علم را به مسلخ کشیده بلکه تمامی دستاوردهای دانش تاریخ ایران را طی سده های دور و نزدیک به هیچ نگاشته و با ترجمه های خودساخته از نبشته های کهن سعی بر خلق آثاری داشته تا تاریخ را نزد معاصران و آیندگان تغییر دهد!
از اینرو، سعی می شود بدون پیش داوری ، نحوه ورود چنین “تاریخ نگاری” را در تاریخ گذشته ی این کشور ،بصورت کاملا واضح نشان داد تا خواننده در جریان تناقض گویی ها ، گزافه گویی ها ، هتک حرمت ها و دست درازی های چنین تاریخ نویسی قرار گیرد.
تاریخ چه حقیر مینماید وقتی که با نگارشگری یکسان دانسته شود و اینگونه نمایانده و بازنموده شود، حال آنکه تاریخ به این سهل و آسانی هم که بتوان خیال را در آن به پرواز درآورد، نیست بلکه وظیفه تاریخنگار، آن هم برای اعصار سپری شدهی آدمی بسی مشکلتر و پیچیده تر است چرا که به علت کمبود منابع، گذشت زمان، تغییر آیین ها و فرهنگها که گهگاه از یادها رفته و فراموش شده اند عرصه بر تاریخ نگار تنگ می شود.
تازه میدان تاریخ نگاری نه تنها جدا از هنر نگارشگری و سخنوری است بلکه تاریخ نگار باید بداند تا چه حد و به چه طریق می تواند اصول نگرش تاریخی-اجتماعی را در تفحص تاریخ گذشته به کار برد تا بتواند قوانین ویژهی سامانمند و تکوین آن را از نو بازیابد.
راه ممکنه می تواند در نشان دادن ساختار درونی و قوانین تنطیم کننده جوامع مختلف باشد تا بتوان به دانش تاریخ نزدیک شد. اما تاریخ که امروزه با بد گمانی سختی مواجه است، تاریخ نگار را بر سر دو راهی قرار می دهد.
اما اگر عنوان کنیم که چنین “تاریخ نگاری” برای تاریخ، جز یک نقش فرعی وسیله نبرد سیاسی-نظری و یا دلبستگی رازوَرانه میتوخی نمیشناسد و اینگونه خود را از شر تاریخ موثق و مستند جدا می سازد، گزافه نگفته ایم. آیا حال ما اجازه داریم بنا به ناکافی بودن پژوهشهای تاریخی، یکسر به پاکسازی و بازپیرایی گذشته، یعنی آسانترین راه ممکنه مبادرت ورزیم و تمامی وقایع سپری شده را – چه خوشایند و چه ناخوشایند – به دلخواه تفسیر و تعبیر کنیم؟ طبعا از چنین روشی چیزی عاید نمیشود جز حب و بغض که آن هم در آشفتگی و اغتشاش زاییده از احکام متضاد حاصله از جوشش تخیل ره به جایی نمی برد.
پورپیرار با یک تیر دو نشان می زند، نخست تاریخ هرودوت و اسناد هخامنشیان را با یک چرخش قلم روانه ی گورستان می کند تا بتواند بر ساخته های استخراجی از کتاب عهد قدیم، به بازی بپردازد.
چگونه از سالنامه اطلاعی نداشته، حال آنکه فرمان کوروش دقیقا از سوی دبیران-کاهنان بابل نگاشته شده است، جزو ادعاهای پورپیرار است که برای فضای تاریخی خود بدان محتاج بوده اند تا راه را رای ارائه و جاسازی بر ساخته های خود آماده کنند.
در این کتاب به بررسی عناوین اصلی زیر پرداخته می شود:
پیشگفتار
کوروش نگارشگری
آکادمی نگارشگری
توطئه نگارشگری
واژگان نگارشگری
با سپاس از هوشنگ صادقی برای ارسال این کتاب ارزشمند به کتابها
✅ نام کتاب : | کوروش و بابل – نقدی مستند بر نظریات ناصر پورپیرار |
✅ ژانر کتاب : | روانشناسی – تربیتی – خانواده |
✅ نویسنده : | هوشنگ صادقی |
✅ مترجم : | هوشنگ صادقی |
✅ تعداد صفحات: | 152 صفحه |