اشعار ایرج میرزا بدون سانسور همیشه مخاطبان خاص خود را دارد. شاید یکی از دلایل محبوبیت این فرد اشعار زیر نافی آن باشد.شعر های ایرج میرزا در تمام ابعاد حول محور یک سری نکات اجتماعی همراه با طنز+کمی بی ادبی همراه بود.از این رو قشر جوان امروزی خیلی به دنبال حفظ کردن این اشعار هستن. در ادامه شعرمن گرفتم تو نگیر از ایرج میرزا که همان شعر زفاف ایرج میرزا است را با شما به اشتراک قراردادیم.

شعر زفاف ایرج میرزا

زن گرفتم شدم ای دوست به دام زن اسیر

من گرفتم تو نگیر

چه اسیری که ز دنیا شده ام یکسره سیر
من گرفتم تو نگیر

بود یک وقت مرا با رفقا گردش و سیر
یاد آن روز بخیر

زن مرا کرده میان قفس خانه اسیر
من گرفتم تو نگیر

یاد آن روز که آزاد ز غمها بودم
تک و تنها بودم

زن و فرزند ببستند مرا با زنجیر
من گرفتم تو نگیر

بودم آن روز من از طایفه دُرد کشان
بودم از جمع خوشان

خوشی از دست برون رفت و شدم لات و فقیر
من گرفتم تو نگیر

ای مجرد که بود خوابگهت بستر گرم
بستر راحت و نرم

زن مگیر ؛ ار نه شود خوابگهت لای حصیر
من گرفتم تو نگیر

بنده زن دارم و محکوم به حبس ابدم
مستحق لگدم

چون در این مسئله بود از خود مخلص تقصیر
من گرفتم تو نگیر

من از آن روز که شوهر شده ام خر شده ام
خر همسر شده ام

می دهد یونجه به من جای پنیر
من گرفتم تو نگیر

3 دیدگاه

دوست خوبم،نظرتو درباره این محتوا با ما به اشتراک بزار