عمو زنجیر باف قصه ای دوست داشتنی برای کودک و نوجوانان است. یکی بود یکی نبود / دور از چشم حسود ، هرکی بود هرچی که بود، غیرخدا هیچکی نبود. عمو زنجیر باف، قصه دختری بنام ندا که پدرش به حاکم شهر تعظیم نکرد. داروغه ها پدرش رو گرفتند به بند. اما ندا به جنگل رفت سراغ عموی مهربون. ندا که با قصه های هرشب پدر خوابش می برد اینو …
توضیحات بیشتر »